مجرم فراری



1 . 2 3 امتحان میشه
(:
با عرض سلام خدمت همه حضار و بزرگوارانی که صدای بنده رو میشنوند، و هر از گاهی میومدن اینجا و میدیدن خبری نیست و احتمالا یه صلواتی نثار من میکردن.

ایشالا میخوام دوباره برگردم به میادین.
دعا کنید فقط خواهشا.


شنیدین که میگن باطن زندگی خودتون رو با ظاهر زندگی بقیه مقایسه نکنید؟ یکی از مشکلات زندگی‌های امروز ما همین داستانه. طرف همه‌اش در حال مقایسه کردن همسر خودش با دیگرانه، اون وقت میگه چرا زندگیم اینجوریه. بله اگه برنامه مون شد مقایسه کردن همسرمون با همسر دوستان و اهل فامیل و همسایه‌هامون، نتیجه‌اش میشه درگیری‌های ذهنی و عدم آرامش تو زندگیامون.

جونم بهتون بگه، یکی از دلایل مقایسه کردنامون اینه که خیلی رؤیایی فکر می‌کنیم. سطح توقعاتمون از طرف مقابلمون خیلی بالاست و فکر نمی‌کنیم که مثلاً خودمون مگه چقدر آدم کاملی هستیم؟ باید حواسمون باشه که زندگی هر زوجی منحصربه‌فرده و نمیشه با زندگی بقیه مقایسه‌اش کرد. خیلی وقتا اگه از مشکلاتِ پشت پرده‌ی زندگی بقیه با خبر بشیم از صبح علی‌الطلوع تا آخر شب خدا رو شکر می‌کنیم که چه همسر و زندگی خوبی بهمون داده. یا مثلا خیلی خوشیا و خوبیا رو ما تو زندگیامون داریم که بقیه ازش محروم هستند و برای همین هم هست که میگن نباید خیلی تو چشم بذاریمشون و باید طبیعی زندگی کنیم که خدای نکرده خودمون باعث ایجاد زمینه مقایسه تو بقیه نشیم. بگذریم.

راه‌چاره‌ اینه که دست از مقایسه برداریم و حواسمون رو به ویژگی‌های مثبت طرف مقابلمون جمع کنیم. یه کم از خواسته‌های رؤیایی‌مون دست بکشیم و با واقعیت زندگی کنیم. حالا اگه هم می‌بینیم که همسرمون خدای نکرده یه ایرادی داره یا واقعاً (!؟) یه مشکلی تو اخلاق و رفتارش هست، باید سعی کنیم با محبت و به شیوه درست کمکش کنیم که به سمت بهتر شدن بره. اینجوری زندگی‌مون شیرین‌تر میشه و رضایتمون ازش بالاتر میره.

 



حتماً هممون اسم "ازدواج دائم و موقت" به گوشمون خورده، ولی شاید خیلی هامون اصلاً ندونیم که "ازدواج سفید" دیگه چه صیغه آیه. ازدواج سفید یعنی زن و مرد بدون هیچ تعهد و رسمیتی برن زیر یه سقف و تا یه مدت نامعلوم با هم زندگی کنن. یادمه از قدیم پدر بزرگ و مادربزرگامون می‌گفتن "ایشالا سفید بخت بشی جوون"؟ یه دسته خیلی خیلی معدودی مثل اینکه منظور رو اشتباه گرفته باشن، فکر کردن یعنی ازدواجت سفید باشه. نه عزیز دلم، منظور اون نبوده که شما فکر کردی. صد و هشتاد درجه داری خلاف میری. به قول شاعر، این ره که تو می‌روی به ترکستان است. این افتخار نیست که بدون قبول کردن مسئولیت و بالا و پایین‌های زندگی، که آدم رو می سازه، به خیال خودت بخوای میانبر بزنی. این سیاه بخت شدنه عزیز دلم. این سفیدِ سیاه‌تر از سیاه از همونجایی اومده که وضعش معلومه. خودشونم وسطش گیر افتادن.

به خاطر همین بی‌مسئولیتی هر دو طرفم هست که اصل داستان به هیچ، بنده و ممکنه با اولین و کوچیک‌ترین مشکل بزنن زیر میز. اون وقت با اینکه هر دو طرف آسیب جدی می بینن ولی زن بیچاره از اینجا مونده و از اونجا رونده میشه و مرد هم هیچ چیزی رو تقبل نمی کنه. یا مثلاً تضمینی نیست تا این مرد و زنی که نسبت به هم تعهد مشخصی ندارن دو روز دیگه وسط رابطشون پای نفر سومی باز نشه. یا مثلاً وضعیت بچه‌دار شدن تو این زندگی‌ها معلوم نیست. یا میرن به سمت بچه دار نشدن و کم شدن نسل، یا بچه دار میشن. اون وقته که اون بچه هیچ هویت قانونی درست و درمونی نداره و بلا تکلیف عالم میشه. و البته هیچی هم بدتر از استرس و عدم آرامش خیال نیست، که میوه این رابطه‌ست.



پ.ن: با تشکر از دوست عزیزم، آقای اسدی

با کلی ذوق و شوق رفتیم نارگیل خریدیم و کلی هم تعجب کردیم که بابا این چه مدلشه و قبلا ها که اینجوری نبود پوستش و الخ.

نارگیل


حالا با کلی زحمت و کثیف کاری و مکافات اومدیم پوستشو  کندیم و مثلا شیره (بخوانید آب) اش رو در آوردیم و نارگیل علیه ما علیه رو شدیم.
ببینید تهش اش چی شده شما رو به خدا، خسر الدنیا و الآخره

نارگیل 2

نارگیل 3

وجدانا با نارگیلا چی کار کردین که این شکلی شدن
میمونا چی میکشن بدبختا



هر چقدر هم که برایت بچینند و مرتب کنند و جابجا کنند باز هم تو باید خودت مرتب کنی. دست کم یکی دو هفته طول میکشد که زندگی به روال بیفتد و وسایل سر جایِ کاربردیِ خودشان بروند. در همین حین باید سعی کنی خانه داری خانمت را با کسی، مخصوصا مادرت مقایسه نکنی، همانطور که او تو را با پدرش مقایسه نمی کند. البته برای کسی مثل من که مرض تقارن و چینش منظم دارم یک مقدار سخت می شود اما کم کم همه چیز سر جایش می رود.
بعد از آن بایدبرای زمان هایتان برنامه بریزید. زمان با هم بودن، زمان کتاب خواندن، غذا خوردن، خوابیدن، بیدار شدن و بقیه روزمرگی هایتان.
یکی از کارهایی که می شود به خوبی انجام داد ایجاد عادات خوب است. تا اول کار هستی باید ایجاد کنی و جا بندازی. 
کم کم همه چیز مرتب می شود، توکل کن، توسل کن و حواست را جمع کن.

یکی از بهترین لحظات زندگی مشترک اون موقع هایی هست که خدا بهت من حیث لا یحتسب میرسونه. یه وقتی که نیاز داری و دقیقا همون قدر از یه جایی میرسه یا یه وقتی که یهویی و یه جوری که فکرش رو هم نمی کنی یه پولی بهت میرسه و بعد میفهمی همون قدر خرج داشتی و خدا برات پیش دستی کرده.
حقیقاتا که تنها نمی مونی. حواسش بهمون هست. خیلی عجیب و خیلی شگفت آور.
واقعا تو وجودت میشینه این آیات قرآن. این جوری لذتش خیلی بیشتره.

پ.ن: و انکحو الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم
ان یوا فقراء یغنهم الله من فضله
و الله واسع علیم

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها